مقایسه محمد عبد الوهاب با رسولالله(ص)!
«شیخ ربیع المدخلی» با اینکه خود از طیف وهابیت غیر جهادی است، اما هنگامی که از جهاد سخن میگوید، این را عنوان می کند که غزوههای رسول خدا کمتر از غزوههای شیخ محمد عبد الوهاب است! و مدت زمان جهاد رسول مکرم اسلام کمتر از مدت زمان جهاد شیخ محمد عبدالوهاب است!
این در حالی است که ما وقتی تاریخ اخوان المسلمین و رهبران آن را مورد مطالعه قرار میدهیم میبینیم که آنان هیچ گونه جنگ و درگیری در میان صفوف امت اسلامی نداشتهاند.
در تاریخ اخوان المسلمین میخوانیم هنگامی در سال 1948 به اولین حرکت جهادی خود دست زدند که رژیم صهیونیستی تازه متولد شده بود و این حرکت جهادی به رهبری امام حسن البناء در برابر این رژیم غاصب صورت گرفت و به همین منوال حرکت حماس که زائیده اخوان المسلمین است در مواجهه با رژیم صهیونیستی است.
تفاوت نگاه جهادی اخوان المسلمین و وهابیت
بالعکس در تاریخ وهابیت جهادی میبینیم که هیچگونه جنگی در خارج از دنیای اسلام نداشتهاند
آری وهابیت جهادی از شیخ محمد عبدالوهاب تاثیرپذیرفته است نه از اخوانالمسلمین، افکار اخوان متاثر از افکار صوفیه است در نوشتههای حسن البناء میخوانیم که ایشان تصریح میکنند که جنبش ما یک جنبش صوفی سلفی است،اما هنگامی که کتابهای جهادی «عبدالاعلی مودودی»، «امام حسن البناء» و... را میخوانیم، تفاوت اساسی و ریشهای میان جهاد در فرهنگ وهابیت و جهاد در فرهنگ اخوان المسلمین را شاهد خواهیم بود.
«حسن البناء» یک صوفی و در زمره فرقه «حصفیه» بود و بر همین اساس به جهاد روحی به مراتب بیش از جهاد جوارحی و جنگی و اهمیت میداد.
در کتب برخی از رهبران اخوان المسلمین میبینیم که آنان به جهاد روحی و نفسی اهمیت داده و جهاد میدان جنگ را به عنوان یک حالت استثنایی و در حالت اقتضای ضرورت لازم میبینند و به همین سبب است که امام حسن البناء و حرکت اخوان المسلمین را در کنار جماعت تقریب میبینیم، امام حسن البناء در جوار مرحوم «محمد تقی قمی» حضور داشت و از مؤیدین حرکت تقریبی بود و در همین زمینه هم کتاب نوشت.
مرحومه «زینب غزالی» میگوید: احترام به شیعه جعفری را از امام حسن البناء آموختم.
شیخ «محمد غزالی» نیز از شیعه در کتب خود دفاع میکند.
وهابیت جهادی آن چنان که در نوشتههای «شیخ ظواهری»، «شیخ اسامةبن لادن» و «شیخ جهیمان» دیده میشود، اولویت را به جنگ و درگیری میدهد و تنها راه تغییر و تحول را جهاد و جنگ میداند، آنها دوران تبلیغ را پایان یافته و تنها راه انتشار عقاید خود را شمشیر میدانند.
در سال 1802 میلادی هنگامی که «شیخ سودانی» به سفر حج عزیمت کرد، با برخی از سران وهابیت دیدار نمود و تأثیر پذیرفت و هنگام بازگشت به سودان، سپاهی را تاسیس کرد و به مبارزهی «مالکیه» سودان رفت و به کشتار آنان پرداخت و این کار پیش از ظهور اسامةابنلادن است؛ شیخ سودانی هدف از این قتل عام را از بین بردن مسلمانان صوفی اعلام کرد و گفت: این کار را با الگوگیری از شیخ محمد عبدالوهاب انجام دادم و باید گفت: محمد عبدالوهاب نیز خون اهل تسنن حنبلی منطقه نجد عربستان را مباح شمرد.
اولین شخصی که نهال وهابیت را در هند کاشت نیز به جنگ صوفیه اهل تسنن پرداخت، بلکه در هر کجا که وهابیت قدم گذارد به شیوه محمد عبدالوهاب اقتدا نمود.
جنگ و خونریزی، شیوه محمد عبدالوهاب
بنابراین محمد عبدالوهاب از همان روز نخست شیوه جنگ و خونریزی را پیش گرفت و فرماندهی بسیاری از جنگها را بر عهده داشت با این توضیح، سخنان «شیخ ربیع المدخلی» که تولد جریان وهابیت جهادی را بعد از ظهور اسامة بن لادن میداند، بی اساس است.
محمد عبدالوهاب و اعتقاد به سر بریدن امام مسجد!
شیخ محمد عبدالوهاب هنگامی که وارد منطقهای میشد، ابتدا مطوّع آنجا را میکشت، مطوّع در زبان وهابیت امام مسجد است. وی با بریدن سر امام مسجد به خداوند تقرب مییافت! من از شما میپرسم در کجای جهان در نیجریه، یمن، سودان، الجزایر، تونس و... تفکر وهابیت از شمشیر استفاده نکرد؟ در کجای جهان نظریات آنها و دعوت توحیدی محمد عبدالوهاب مقترن به جنگ و خونریزی نبود؟
اما از این طرف گروه امام مودودی در هند هیچگاه از روش وحشیانهای در دعوت خود پیروی نکرد.
در تاریخ اخوان المسلمین و صوفیه فردی مانند زرقاوی را نمییابیم
«شیخ سعید حوّی» در کتاب «تربیتنا الروحیة» میگوید: شایسته نیست که به آنچه وهابیت درباره صوفیه و شیعه میگوید اطمینان کنیم؛ چرا که آنها بر صوفیه و شیعه افترا میورزند.
اگر چه در اخوان المسلمین جریانهایی وجود دارد که با هم اختلاف دارند اما همه آنها در اصل جهاد و شیوه آن و اینکه جهاد آخرین راه حل تغییر است، اتفاق نظر دارند.
اما در وهابیت جهادی میبینیم که آنها معتقدند آیات مدنی ناسخ آیات مکی است.
آنان اعتقاد دارند، آیات مکی در مورد تبلیغ دین است و آیات مدنی در مورد جهاد و جنگ و با نسخ آیات مکی، دوران تبلیغ پایان پذیرفته و دیگر آیات مکی در زمان حاضر ارزش ندارند، بلکه ما باید به آیات مدنی عمل کنیم آیاتی که در مورد جهاد و جنگ است، بنا بر این جنگ و جهاد آخرین سنت پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله است و بر ماست که به آن روی آوریم.