افشای ماهیت واقعی وهابیت
محمد عبدالوهاب خون اهلسنت را مباح میدانست!
اشاره
این مقاله نقد مبانی فکری وهابیت با بیانی استدلالی، توسط دکتر «عصام العماد» است. ایشان یک وهابی شیعه شده اند که هماکنون برای تحصیل و تدریس در قم به سر میبرد؛ وی که یمنی الاصل بوده و روزگاری تحصیل آموزههای وهابیت را تا مقطع دکتری در دانشگاههای عربستان پشت سر گذاشته به واکاوی این فرقه ضاله پرداخت.
جریانهای درون وهابیت
همه میدانیم که در دورانی به سر می بریم که چه بسا پیش از آن چنین از هم گسیختگی وجود نداشت و مراد از هم گسیختگی، شکاف موجود میان دو جریان مهم وهابیت است.
جریان اول جریان وهابیت تعلیمی غیر جهادی است و جریان دوم جریان وهابیت جهادی است. بحث ما در مورد شناخت تفاوت میان دو جریان از اهمیّت فوقالعادهای در عصر حاضر برخوردار است.
تذکر این مطلب مناسب است که اختلاف جوهری میان سلفیّه و وهابیّت وجود دارد کما اینکه برخی افراد مانند «امام ابو زهره»، «شیخ محمد غزامی» و «دکتر قرضاوی» از به کار بردن عنوان سلفیه بر وهابیت پرهیز میکنند و این امتناع به دلایل مختلف صورت میپذیرد که خارج از موضوع بحث است.
اما آنچه مهم است که دانسته شود این دو جریان به لحاظ نظری و اعتقادی دچار اختلاف نمیباشند، بلکه تفاوت این دو در کیفیّت عملی و چگونگی تغییر است.
ما میخواهیم با برخی از اصول نظری و فکری هر دو آشنا شویم، تا بدین وسیله با علل اصلی اختلاف میان آنها آشنا شویم، اختلافی که چه بسا بتوان گفت، میان وهابیت به صورت کلی و غیر وهابیت از اهل سنت وجود ندارد، به عبارت بهتر چه بسا کتابهایی که توسط وهابیت تعلیمی علیه وهابیت جهادی نوشته شده است به لحاظ کمیّت و گسترش پخش، بیشتر از کتابهای وهابیت به صورت کلی علیه شیعه یا اهل سنت است و کار به جایی کشیده شده است که برخی معتقدند که باید تقریب میان این دو جریان واقع شود؛ چرا که اتهامات تکفیر و مباح دانستن خون یکدیگر در میان آنها رد و بدل میشود این در حالی است که هر دو به لحاظ فکری و اعتقادی از افکار محمد عبدالوهاب سیراب میگردند.
تفکر وهابیت جهادی چگونه شکل گرفت؟
مشکل بزرگ این است که وهابیت تعلیمی در پی بدست آوردن عللی خارج از تفکر وهابّی بود که بتواند بوسیله آن وهابیت جهادی را متهم به خروج از افکار محمد عبدالوهاب و افکار سلفی بنماید و بگوید که عملیات به اصطلاح جهادی وهابیت، هیچگونه ارتباطی به اندیشههای محمد عبدالوهاب ندارد.
«شیخ ربیع المدخلی» یکی از قطبهای تفکر وهابیت تعلیمی به شدت اصرار میورزد که جریانهای جهادی وهابی چه جنبشهای قدیمی آن مانند جنبش «شیخ جهیمان» که در مدینه شروع و حادثه مسجد الحرام معروف نیز مربوط به اوست و چه جریانهای جدید مانند جریان «اسامة بنلادن» هیچگونه ارتباطی به وهابیت ندارد.
وی پس از آن در کتب خود تلاش مینماید افکار افراطی این جریان را ناشی از افکار افراطی اخوان المسلمین و رهبران آن مانند «حسن البناء»، «سید قطب»، «حسن القضیبی»، «محمد غزالی» و «احمد حسن الباکوری» و... معرفی نماید.
از دیگر رهبران جریان تعلیمی «شیخ مقبل بن هادی الوادعی» است که او نیز در پی همین مطلب است و دیگر رهبران این جریان نیز به دنبال این ادعا هستند.
ارتباطی بین اخوان المسلمین و وهابیت وجود ندارد
اما حقیقت امر چیزی نیست که این ها میگویند و هیچ گونه ارتباطی میان اخوان المسلمین و وهابیت میان رهبران اخوان المسلمین و افرادی مانند جهیمان و اسامة بن لادن و ظواهری وجود ندارد.
هنگامی که سیرت و میراث محمد عبدالوهاب را مطالعه میکنیم، ریشههای افکار افراطی را شاهد خواهیم بود و خواهیم دید که چگونه وی خون شیعیان و اهل سنت را مباح میداند و حتی سران جریان تعلیمی از ذکر جنگهای شیخ محمد عبدالوهاب در سرزمین مسلمانان که آن را سرزمین مشرکان میخوانند، بخل میورزند و به این حقیقت اعتراف میکنند که جنگهای محمد عبدالوهاب که آن را غزوات محمد عبدالوهاب میخوانند بیش از غزوات محمد بن عبدالله پیامبر اکرم(ص) است و علاوه بر آن به این مطلب افتخار میکنند که دعوت توحیدی شیخ محمد عبدالوهاب به شمشیر و جنگ مقترن بود و این دعوت به برکت شمشیر و غزوات در جزیرةالعرب گسترش یافت.